سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عجب سالی بود، سال 94

از همان اولین روزهایِ فروردین بیش از پیش همراه لحظه هایِ زندگی ام شدی...

تا اردیبهشت که بهترین خاطره زندگی ام شدی...

این شد که بهار دل انگیزترین روزهایم را در خود جای داد


باهم به تابستان قدم نهادیم

گرچه پایان تابستان آغاز دلهره هامان بود

اما همین که می دانستم هستی دلشوره جایش را به دلخوشی می داد...

و اینچنین در تابستان پایِ ثابت دعاهایِ زندگی ام شدی...


می بینی!؟!

حتی پاییز را گذراندیم

هرگز از یاد نخواهم برد این فصل را

گریه هایم در هیچ کدام از روزهایش قضا نشد...

بعضی روزهایش سردتر از زمستان های شهرم بود

همان روزهایی که سعی کرد رویای با تو بودنم را منجمد کند تا یخ بزنم

و گاهی چنان تلخ می شد که گمان می کردم اشتباهی زنده ام...

ولی لابه لایِ تمامِ این اضطراب ها و سختی ها

در پاییز زندگی ام شدی...

تمامِ زندگی ام...


و حالا دوشادوش هم به زمستان رسیده ایم

زمستان را دوست دارم چون با بودنت گرم می شود

چون قرار گذاشته ایم دلهامان را به خدایِ مهربان بسپاریم

آرزویم این است:

در همین زمستان عالیجنابِ زندگی ام شوی...


*زمستانت مبارک*




تاریخ : سه شنبه 94/10/1 | 1:21 عصر | نویسنده : باران.. | نظر

  • paper | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس