سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از حرم پدر پل می زنی به بارگاه پسر

چه سعادتی...

همین که می دانم در قدم زدنت بیادم هستی دلگرم می شوم...

امروز داشتم به آقا فکر می کردم

حواست را حسابی جمع کن

شاید در بین زائران باشند ، پایِ پیاده...

هرطور شده جواب سوال هامان را بگیر و برگرد

گفته بودند به کربلا بروی و رفتی...

من منتظرم و مطمئن که پاسخت را می دهند

پس گوش و دل بسپار به آوایِ دلنشینشان...


اینجا جایت خالیست...

همین که می دانم نیستی یعنی خاموشیِ این شهر...


می گویی در لحظه هایت هستم

تو هم که در لحظه هایِ منی ؛

گیج شده ام

حتی نمیدانم چه کسی راهی کربلا شده است و چه کسی اینجا مانده...


لحظه هایت پر از معنویت و مهرِ مادری




تاریخ : دوشنبه 94/9/9 | 7:47 عصر | نویسنده : باران.. | نظر

  • paper | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس